images/mirasemapic/92/6/pritnlogo_mirasema.jpg

رئیس کاخ گلستان کلاهش را بالاتر بگذارد؛

خواب ساعت شمس‌العماره بخاطر ماهی 500 هزار تومان

چهارشنبه 93/12/06 | ساعت: 11:00 | کد خبر: 5793 | بازدید: 452401 | سرویس: میراث فرهنگی | ©
چاپ صفحه
پست الکترونیک
چاپ

ساعت شمس العماره کاخ گلستان هدیه ویکتوریا به ناصر الدین شاه بود که بیش از ۹۰ سال است بی‌حرکت مانده و نمی‌خواهد از خواب چند ساله بیدار شود چون راه اندازی مجدد آن ماهی ۵۰۰ هزار تومان هزینه برمی‌دارد.

 به گزارش میراث ما به نقل از خبرگزاری مهر، ملکه ویکتوریا به ناصرالدین‌شاه ساعتی گرانبها هدیه کرد تا در بلندترین کاخ تهران که آن زمان شمس‌العماره نام داشت نصب شود. ساعتی که صدای بلندش کاخ نشینان شاه را آزار می داد و مردم چند فرسخ آن طرف تر را نیز هشیار و بیدار می کرد همین شد که شاکیان صدای بلند ساعت دست به دامان شاه کاخ شدند.

ناصرالدین شاه هم دستور داد تا صدایش را کمتر کنند ولی کم شدن صدا همان و قطع صدای همیشگی ساعت همان. تنها یک اشتباه کوچک باعث شد تا این ساعت ۹۰ سال بی حرکت بماند و نشان دهد آخرین زمانی که نشان داده ۶ و ده دقیقه در سال ۱۳۰۴ بوده است.

سالها این ساعت بی‌حرکت ماند تا اینکه متولیان کاخ گلستان به فکر تعمیر ساعت افتادند و برای این منظور افراد مختلفی به کاخ دعوت شدند تا بتوانند مشکلش را حل کنند در آخر و در سال ۸۹ محمد ساعتچی همدانی ۸۰ ساله که وارث حرفه پدرش یعنی ساعت سازی است برای این کار انتخاب شد قول داد که بتواند آن را راه اندازی کند. او مشهورترین ساعت ساز ایران است که ساعت تاریخی مسجد سپه سالار را نیز بعد از ۵۰ سال تعمیر و مرمت کرد.

گفت و گو با رئیس کاخ گلستان

او ۱۴ ماه تمام در زیر زمین عمارت شمس العماره روی تعمیر اجزای ساعت کار کرد تا اینکه بالاخره در روز ۲۳ آبان ماه سال ۹۱ دوباره صدای بلندش به صدا در آمد و تهرانی ها بعد از ۹۰ سال صدایش را شنیدند. آن هم در میانه هجمه صداهایی که به مراتب بیشتر از صدای ساعت بود. صداهایی مثل رفت و آمد خودروها، بوق ماشین‌ها و هیاهوی خیابان ناصر خسرو و بازار. در این میان ساعتچی هم به آرزویش رسید و صدای ساعت را شنید هر چند که این ساعت تنها ۱۰ ماه کار کرد و دوباره خوابید!

ساعت بدقلق!

ساعتچی در توضیح علت خوابیدن دوباره ساعت گفت: مرمت و نگهداری از این ساعت باید مداوم باشد. باید هر هفته یک بار کوک شود و هر ماه دو بار روغن کاری شده و هر دو ماه یک بار شست و شو شود. برای انجام این فرایند باید یک متخصص حضور داشته باشد.

وی ادامه داد: ضمن اینکه برای رسیدن به موتور ساعت باید ۱۲۰ پله را طی کرد. پس همه این آموزش‌ها را به یکی از شاگردانم یاد داده‌ام ولی او برای انجام این کار باید حقوقی از کاخ گلستان دریافت می کرد. ولی مسئولان کاخ این مبلغ را نپرداختند و تصور می کردند که می توانند با یک بار تعمیر برای صد سال دیگر ناقوس این ساعت را به صدا درآورند. درحالی که این ساعت چندین میلیارد تومان هزینه دارد و ارزش آن بسیار زیاد است و ماهی ۵۰۰ هزار تومان برای نگهداری از آن مبلغ کمی است.

احمد مسجد جامعی عضو شورای شهر تهران در یکی از تهران گردی های خود به کاخ گلستان رفت و درباره علت بدقلقی این ساعت از پروین ثقه الاسلام رئیس کاخ گلستان سوال پرسید و جواب شنید که ماهی ۵۰۰ هزار تومان بابت کار کردن این ساعت از ما طلب کردند ما گفتیم نمی توانیم فقط برای کوک شدن یک ساعت در کاخ این هزینه گزاف را بپردازیم برخی از افراد از این راه حقوق و درآمدی برای خود کسب می کنند!

شاید ما آخرین نسلی باشیم که صدای این ساعت را شنیدیم چون هر سال که می گذرد از عمر آن هم کاسته می شود و البته در ایران فقط ساعتچی و شاگردش هستند که می دانند قلق این ساعت بی وقت چیست؟ افرادی که هم سن و سال همین ساعت هستند.

تغییر سلطنت توسط دو جغد!

جعفر شهری در کتاب تهران قدیم خود نوشته است: کلاه فرنگی (سقف اتاقکی که ساعت در آن جاساز شده است) ساعت شمس العماره که همیشه بیرقی(پرچمی) بر فراز آن می جنبید، دارای عجایبی بود که تهرانی ها، از آن حرف می زدند.

یکی اینکه در زوال حکومت محمدعلی شاه، روزی کلاغ ها بر بیرق حمله ور می شوند و با منقارشان آن را ریزریز می کنند. دو روز بعد محمد علی شاه گریخته مشروطه خواهان غالب شده و سلطنت تغییر می کند.

دیگر اینکه دو جغد نر و ماده بودند که در محفظه این ساعت لانه داشتند و شایع بود که هر بار ظاهر شوند، سلطنت تغییر می کند. می گفتند در موقع کشته شدن ناصرالدین شاه، سه روز از لانه بیرون آمده بودند که روز سوم شاه تیر خورده، تاج و تخت به مظفر الدین شاه می رسد. آنچه این شایعه یا حقیقت را بر سر زبان ها انداخت، بیرون آمدن و ظاهر شدن این دو جغد در روزهای ۱۶ تا ۱۹ شهریور ۱۳۲۰ بود. جغدها که بیرون آمدند مردم می گفتند خدا عاقبت پیدا شدن جغدها را به خیر کند، که متفقین به ایران حمله کردند، قحطی، کشتار و نا امنی همه جا را گرفت و شد آنچه قلم از بیانش عاجز است.



----------------
تمامی حقوق برای میراث ما محفوظ وانتشار مطالب با ذکر منبع بلامانع است