images/mirasemapic/92/6/pritnlogo_mirasema.jpg

یادداشت :

دروغهایی به بزرگی یک تپه چند هکتاری!

سه شنبه 94/02/29 | ساعت: 02:31 | کد خبر: 5891 | بازدید: 452848 | سرویس: یادداشت | © حمید ضیایی پرور
چاپ صفحه
پست الکترونیک
چاپ

واقعا هیچ فکر نمی کردم در مسندی قرار بگیرم که مجبور شوم 3 روز پی در پی اطلاعیه بدهم و قسم بخورم که: «رییس سازمان استعفا نداده است»، «معاون سازمان برکنار نشده» و «تپه چغامیش سرجایش هست و تکان نخورده است.»

به گزارش سرویس دریافت اخبار میراث ما،یرخی رسانه های کشورم اصرار دارند به مردم و افکار عمومی بقبولانند که رییس سازمان قصد کاندیداتوری در انتخابات مجلس را دارد و معاون حقوقی اش عوض شده، به جایش مدیر کل پارلمانی به پیشنهاد همان معاونی که مدعی هستند تغییر کرده منصوب شده است.

آن خبرنگار و دبیر سرویس و سردبیر محترمی که این خبر از زیر دست آنها رد شده هرگز حتی برای یک لحظه فکر نکرد ند که چطور ممکن است معاونی که در حال برکناری است به رییس سازمانش پیشنهاد بدهد مدیر کل بعدی را به جای او منصوب کنند؟ مگر پست ها ارثی است که یکی به بالاترش پیشنهاد کند به جای من فلانی را منصوب کنند؟

اما واقعیت چه بوده است؟ معاونت حقوقی، مجلس و امور استان های سازمان میراث فرهنگی چند اداره کل دارد که یکی از آنها اداره کل پارلمانی است. مدیر کل پارلمانی از مدتی قبل استعفا داده و پست مذکور خالی بوده است، معاون حقوقی سازمان طبق عرف، مدیر کل جدیدی را برای صدور حکم به رییس سازمان پیشنهاد کرده و مدیر کل جدید با حکم رییس سازمان منصوب و شروع به کار می کند. همین. خبرنگاری که فرق معاون و مدیر کل را نمی داند آنچنان از این داستان نتیجه گیری کرده که عقل جن به آن نمی رسد.

ماجرای دیگر به شایعه استعفای رییس سازمان برای کاندیداتوری انتخابات مجلس بر می گردد. البته سازمان میراث فرهنگی به دلیل سابقه ای که دارد و عمدتا در زمان دولت نهم و دهم، حیات خلوت دولت بوده و بسیاری از نیروهایی که اکنون نیز سرریز به شمار می روند در آن زمان جذب شده و در حال حاضر یکی از مشکلات اصلی سازمان، مازاد نیرو است که برخی از آنها به دلیل فقدان تخصص و یا بیکاری، صبح تا شب مشغول شایعه سازی پیرامون این و آن هستند. به جرات می توان گفت سرمنشا بسیاری از این شایعات، برخی نیروهای درون سازمان هستند کما اینکه در گزارش یکی از این خبرگزاری ها که به دروغ گویی شهره است در مورد منبع این شایعه نوشته شده بود: "بر اساس زمزمه هایی که در درون سازمان شنیده می شود». اتاق فرمان بسیاری از این شایعه سازی ها نیز کسانی هستند که هنوز دل در گرو دولت های نهم و دهم دارند و در آرزوی بازگشت دوران حاکمیتشان در این سازمان به سر می برند و یا طی یکسال اخیر به خاطر ناکارایی یا هر دلیل دیگر تغییر کرده و جابجا شده اند اما احساس می کنند در حق آنها ظلم شده و اکنون می خواهند دق دلی خود را بر سر رییس سازمان در آورند. بررسی های دقیق و کارشناسی دوایر ذی ربط در سازمان نیز نشان می دهد فرماندهی شایعه سازی علیه سازمان و هجمه اخیر رسانه ای بر علیه سازمان در اتحاد و ائتلاف نانوشته این افراد و گروهها است. اگر این جریانات ادامه پیدا کند ناگزیر خواهیم شد دفعات بعد مصادیق را با ذکر نام بیان کنیم.

شایعه اخیر البته یک نکته مثبت نسبت به شایعات قبلی دارد و آن این است که مبنای شایعه را ضعف سلطانی فر نگذاشته اند بلکه قوت او و آمادگی اش برای انتخابات مجلس در اسفند امسال را مبنا قرار داده اند تا شایعه قابل باور باشد. در تکنیک های شایعه سازی نکاتی هست که اگر به خوبی آنالیز شود ضد آن در درون خودش هست. مثلا نامزدی مجلس برای کسانی منطقا قابل پذیرش است که نماینده شدن برای آنها ارتقا محسوب شود، اما کدام عقل سلیمی باور می کند فردی که معاون رییس جمهور و رییس یک سازمان بزرگ مانند سازمان میراث فرهنگی ، صنایع دستی و گردشگری است، پست نقد خود را ول کند و به پست نسیه نمایندگی مجلس که قرار است 10 ماه بعد به دست بیاورد و تازه تضمینی هم برای برنده شدن در آن وجود ندارد دل خوش کند؟

البته بخل ورزیدن چرا، بگذار شایعه سازان، 40 روز دیگر همدلشان به این شایعه خوش باشد چون طبق قانون، 28 خرداد 94 آخرین مهلت استعفای مقامات برای کاندیداتوری مجلس به پایان می رسد. خدایا این خوشی را از آنها نگیر!

و اما چغامیش! اخیرا 108 قطعه شی با ارزش باستانی که 53 سال پیش از ایران خارج شده بود با پیگیری های فشرده حقوقی توسط سازمان میراث فرهنگی، از آمریکا بازگردانده شد. این رویداد که در پی بازگرداندن اشیا تاریخی خورین از بلژیک در سال گذشته صورت می گرفت دو پیروزی بزرگ تاریخی پی در پی حقوقی برای دولت تدبیر و امید به شمار می رود.

منتقدان این بار درست این نقطه قوت را هدف قرار دادند و شایعه ای ساخته و پرداخته کردند که بر مبنای آن کل تپه باستانی چغامیش در دزفول خوزستان با بولدوزر شخم زده شده و با خاک یکسان شده است. در داخل این گزارش های رسانه ای نیز، تصاویری از اشیا بازگردانده شده چغامیش در موزه ملی ایران نمایش داده شده بود تا چنین القا کند که سازمانی که برای بازگرداندن 108 قطعه شی چغامیش جشن به پا کرده بود اینکه توانایی حفاظت از خود تپه باستانی چغامیش را ندارد.

البته تپه چغامیش چند هزار سال است سر جایش هست و هزاران سال دیگر نیز سرجایش خواهد بود. اما یکی از تکنیک های عملیات روانی «دروغ بزرگ» است. بر مبنای این تکنیک ، دروغ هر چه چقدر بزرگ تر باشد باور کردنش آسان تر است حتی اگر دروغی به بزرگی یک تپه چند هکتاری باشد!

بررسی ها نشان می دهد یک کشاورز در زمین زراعی خود که در فاصله 700 تا 800 متری تپه اصلی چغامیش قرار دارد یک تپه ماهور را تسطیح کرده است. چغامیش یکی از بخش های سه گانه دزفول به شمار می رود و اگر قرار باشد هر تپه ای که در بخش چغامیش دزفول قرار دارد تپه چغامیش بنامیم هزاران تپه چغامیش وجود دارد. اما تپه باستانی چغامیش که اشیا باستانی و مورد بحث نیم قرن پیش از آن کشف شده فقط یکی است و آن هم سر و مر و گنده سرپای خودش ایستاده و یک بیل هم به آن نخورده است چه رسد که بخواهند با بولدوزر آن هم به مدت 43 روز آن را تسطیح و با خاک یکسان کرده باشند!

در تماس با برخی خبرنگاران به آنها گفتم من هزینه سفر شما به چغامیش را می دهم خودتان بروید از نزدیک راستی آزمایی کنید ببینید تپه چغامیش سرجایش هست یا نیست؟ یا ما دروغ می گوییم یا شما؟ تا سیه روی شود هر که در او غش باشد!

حتی گروهی از رسانه های استان خوزستان را دعوت کردیم که بروند منطقه و وضعیت را از نزدیک ببینند و خودشان گزارش کنند هر چه واقعیت هست. تهران نشینان شایعه ساز یا افرادی که دنبال اغراض شخصی هستند اما به این واقعیت توجه ندارند و همچنان تیترهای غرا می زنند که های! چه نشسته اید چغامیش را با خاک یکسان کردند. بعد هم عکس های آن کشاورز و مزرعه اش را درج می کنند که ببین این هم سند!

تا بیایید ثابت کنید که آن تپه ماهور تپه باستانی چغامیش نبوده و هر تپه ای تپه باستانی نیست و هر گردی هم گردو نیست، آن خبر دروغ مردم را فریب داده است. تازه اگر لطف کنند و پاسخ سازمان و واقعیت را نیز بخواهند منتشر کنند چندی بعد با تاخیر در گوشه ای از صفحه با تیتری بی ربط چکیده ای از پاسخ را به طرزی ماهرانه درج می کنند که هیچ کس نخواند و باور نکند. تجربه نیز نشان داده که همه کسانی که اصل یک خبر یا شایعه را خوانده اند پاسخ یا توضیح مربوط به آن خبر را ضرورتا نمی بینند. بدین ترتیب در این بازار عوام فریب، برنده شایعه سازان و دروغ پردازان هستند و این بازی موش و گربه همواره ادامه خواهد داشت.

البته خورشید هیچ گاه پشت ابر پنهان نمی ماند و زمان می گذرد و مردم یا مستقیما گذرشان به دزفول و چغامیش می افتد یا از راه های دیگری پی به دروغ بودن آن شایعات خواهند برد و این چنین است که به رسانه ها بدبین می شوند و اعتماد آنها به رسانه ها از بین می رود یعنی همان چیزی که الان اتفاق افتاده است.

از بین رفتن اعتماد مردم به رسانه ها یعنی از بین رفتن سرمایه اجتماعی داخلی و روی آوردن آنها به رسانه های خارجی.

اینجا است که باید گفت لطفا دروغ نگویید دروغگو دشمن خداست!




----------------
تمامی حقوق برای میراث ما محفوظ وانتشار مطالب با ذکر منبع بلامانع است