اخبار پیشنهادی
- منبت ملایر بازار جهانی را از دست رقبا خارج کند
- در توسعه گردشگری، از ارزشهای اعتقادیمان کوتاه نمیآییم
- عارف: از فرصت ثبت جهانی یزد برای گسترش اهداف صلح طلبانه نظام استفاده شود
- موافقت مجلس با یک فوریت طرح حمایت از مرمت بافت های تاریخی
- نیامدهام که دوباره چرخ را اختراع کنم
- بلوچستان از منطقه قرمز گردشگری خارج شد
- بیست و هشتمین نمایشگاه صنایع دستی نقش مهمی در اشتغالزایی دارد
- آمار گردشگران خارجی در ۳ ماه اول ۹۶
- رزرو هتلهای دنیا با پرداخت از شبکه شتاب با «پین تا پین»
- بررسی اولویت ثبت جهانی میراث فرهنگی ایران در سال ۲۰۱۹
- خلاء قانونی در برخورد با مجرمان میراث فرهنگی وجود ندارد
- محمد محب خدایی معاون گردشگری سازمان میراث فرهنگی شد
- مونسان انتخاب اصلح برای ریاست میراث فرهنگی ،صنایع دستی وگردشگری است
- برای کمک به گردشگری از تعامل با وزرا بهره می گیرم
- انتقال پیام دینی و فرهنگی با هنر طراحی و ساخت زیورآلات اسلامی
- تاریخ شفاهی کاخ گلستان رونمایی می شود
- ناگفتههای معاون سابق رئیسجمهور از یک سازمان پر رفتو آمد
- رییس سازمان میراث فرهنگی: ماموریتم احیای گردشگری برای توسعه ملی است
- مجلس آماده همکاری با سازمان میراث فرهنگی است
- مراسم تودیع و معارفه روسای سازمان میراث فرهنگی برگزار شد
- کشف آثار جدید در تپه " چیغاب"دهلران
- افزایش 7 خودوری جدید به تاکسی گردشگری یزد در هفته دولت
- میراث فرهنگی دچار بحران متخصص مرمت است
- افتتاح رسمی «تبریز ۲۰۱۸» در ۱۰ دی
- مالک خانه ثابت پاسال برای حفظ بنا تعهد کتبی داده است
- توضیحات «احمدیپور» درباره تکالیف اولویتدار سال ۹۶
- تکمیل طرح جامع گردشگری در ۶ ماه اول سال
- افزایش ستاره هتل ها به استفاده آنها از صنایع دستی در تجهیزات بستگی دارد
- «ربنا» ی شجریان ثبت میراث ملی شد
- با همت معاون رییس جمهوری «ربنا» ثبت ملی شد
مقالات تخصصی
- گردشگری نقطه مهمی در معرفی جمهوری اسلامی است
- ایران امروز به عنوان یکی از قطبهای نوظهور گردشگری جهان مطرح است
- اهدای 16 قلم اموال منقول تاریخی به موزه باستانشناسی ابهر
- چاپ پارچه و چاپهاى سنتى و دستى
- شوش، مهد سفالگری
- پیشینه سفالگری در ایران
- پیشینه سفالگری
- تعریف سفالگری+تصاویر
- نمدمالی + تصاویر
- معرفی برخی رشته های صنایع دستی
حفاظت از تاریخ، هویت و میراث فرهنگی کشور مهمترین وظیفهای است که متولیان سازمان میراث فرهنگی و گردشگری از ابتدای تاسیس این سازمان یعنی حدود سال 1363 تا کنون هر بار به روشی سعی در به انجام رساندنش داشتند.
سیاوش صابری، مدیرکل دفتر محوطهها و بافتهای تاریخی سازمان میراث فرهنگی و گردشگری مهمترین و در اولویتترین وظیفهی این سازمان طویل را توجه به وجوه حفاظت از میراث فرهنگی میداند.
او به بررسی وجوهی پرداخت که میتواند زنجیرهی از هم گسیخته میراث فرهنگی را به یکدیگر پیوند دهد.
حفاظت از میراث فرهنگی چه وجوهی را شامل میشود؟
در بحث حفاظت از میراث فرهنگی، فارغ از اینکه کدامیک از اشکال و مراتب میراث فرهنگی مانند آثار منقول، غیر منقول یا میراث معنوی و ناملموس است، باید دقت کرد که حفاظت مراتب و وجوه مختلف دارد نخست این که در جهانبینی مردمانی که در موضوع حفاظت از فرهنگ با این قضیه درگیر هستند، باید فهم شده باشد که با چه هدف به تاریخ نگاه و به تظاهر آن توجه میکنیم و در نگه داشتن آن تلاش داریم.
این قضیه دو وجه بسیار ساده دارد. با درک این قضیه که بشر برای ارتقای کیفیت زندگیاش تلاش میکند و ظاهرا همه با این قضیه موافق هستند، وجه نخست آن «کیفیت مادی زندگی» است که در بخش عمدهی آن ممکن است فناوری و تکنولوژی با آن در جریان باشد و وجه دوم «کیفیت معنوی و غیرمادی زندگی» است که آن بیشتر به ذهن انسان برمیگردد و مسئولیت آن هم برعهدهی فرهنگ است.
در کشوری مانند ایران که سابقه تاریخی زیادی از تجارب مختلف آدمها از زیستن در این حوزهی سرزمینی وجود دارد، نمونههای مختلفی از این کیفیت زندگی، تجربه و ساخته شده است؛ بنابراین یک اثر تاریخی نه به واسطه عناصری مانند طاق، گنبد، کاشیکاری و تزئینات معماری که ما امروز در آن میبینیم، بلکه از این وجه که تمام تجربهی انسان زمان خود را در ایجاد کیفیت بهتری برای زندگی در زمان خود نمایندگی میکند، بسیار با ارزش است.
با توجه به شرایط موجودِ بناهای تاریخی در کشور، سازمان میراث فرهنگی چگونه باید به این دو وجه توجه میکند؟
مدتهاست توجه لازم به یکی از اهداف مهم تشکیل این سازمان یعنی «عبرت از حرکت فرهنگی انسان» آنهم براساس اساسنامهاش نشده بود، بنابراین ما پذیرفتهایم که انسان را دارای حرکت و مسیری در حوزهی فرهنگ میبینیم که این مسیر علاوه بر فراز و فرودهایی که دارد، برای همهی انسانهایی که پس از انسان قبلی میآیند، عبرتانگیز است و آن مسیر را تحلیل میکنند. این با آموزههای دینی ما بسیار تطبیق دارد و دربارهی سفر درگذشتههایمان تاکید دارد تا با احوال گذشتگانمان نیز بیشتر آشنا شویم.
بحث حفاظت از میراث فرهنگی چه قدر حائز اهمیت است؟
از وجه صرفا تاریخی موضوع ممکن است اهمیت زیادی نداشته باشد، اما از وجه معنوی آن اهمیت زیادی دارد. در تفکر کشور ما که دارای دین اسلام است توصیه شده و مورد توجه است و از سوی دیگر این قضیه به شدت در ادبیات شفاهی و نگاه فرهیختگان ما به موضوع تاریخ مورد توجه قرار میگیرد. وقتی کسی مانند خاقانی، ایوان مدائن را میبیند و آن را آیینه عبرت معرفی میکند و درک زمان خود را از این ایوان توصیف میکند، در حالی که بسیار پیش از زمان او ساخته شده، اما در زمان او توانسته مایهی عبرت باشد که او آن را ثبت میکند، این خود دارای اهمیت است.
نقش اقتصاد در این زمینه چه میشود؟
در چنین دیدگاهی اقتصاد لزوما وجه نخست توجه به فرهنگ نیست، بلکه وجه اول توجه به فرهنگ از جنس فرهنگ است، ممکن است که به پشتیبانها و سرمایههایی از جنس اقتصاد نیاز داشته باشد، بنابراین آنها ابزار و امکانی برای پرورش این قضیه محسوب میشوند، نه عامل آن.
اگر مردم یک کشور به چنین فهم و درکی از نقش میراث فرهنگی خود در زندگی و در مقیاس زندگی بشری پی نبرند، طبیعتا کاری را میکنند که باعث عبرت نسلهای بعدی میشود. در واقع آنها در دورهی بعدی خود میزان فهم از این داستان را چه بخواهند یا نخواهند بر تاریخ سرزمین خود نقش میکنند و نسلهای پس از آنها، نقش آنها را که میزان فهمشان از زندگی زمان خود است را میبینند و باز نسلهای بعدی آن را واکاوری میکنند.
اگر مردم یک کشور به چنین فهم و درکی از نقش میراث فرهنگی خود در زندگی و در مقیاس زندگی بشری پی نبرند طبیعتا کاری را میکنند که باعث عبرت نسلهای بعدی میشود، در واقع آنها در دورهی بعدی خود میزان فهم از این داستان را چه بخواهند یا نخواهند بر تاریخ سرزمین خود نقش میکنند و نسلهای پس از آنها، نقش آنها را که میزان فهمشان از زندگی زمان خود است را میبینند و باز نسلهای بعدی آن را واکاوری میکنند.
بعید به نظر میرسد مردم، معماران، هنرمندان و کسانی که دست اندرکار ساخت و ساز و ایجاد و تولید میراث فرهنگی امروز ما در گذشته بودند هدفشان لزوما این بوده که براساس منشور «ونیز» یا «آتن» یا انواع توصیههای بین المللی کاری را انجام دهند، بلکه آنها تلاش میکردند بهترین کیفیت که در زمان خود از زندگی میتوانند تهیه کنند را فراهم کرده و به تمام وجوه آن در حد امکانات زمان خود توجه کنند، این موارد امروز برای ما فوقالعاده ارزشمند به نظر میرسد.
در واقع اگر ما در امتداد آن تفکر بودیم یا حتی با آن شیب و سرعت قرار بود، امروز ساختوسازهایی داشته باشیم، به گمان ساختوسازهای امروز ما نیز از کیفیتی برای نسل آینده برخوردار میشد که ترجیح میداد آنها را حفظ کند و بنابراین این مایهی عبرت بودن همچنان ادامه پیدا کند.
و نقش مردم؟
ما طی روزها و زمانهای مختلف، افراد مختلفی را با تخصصهای متفاوت در شهرهای مختلف ایران داریم که ممکن است با یک اثر تاریخی روبه رو شوند که هزاران سال پیش نیز افراد بسیاری از افراد جامعه آن را دیدهاند، بنابراین هر کدام در زمانی دیدهاند و پس از آن براساس فهمی که نسبت به مساله داشتند ویژگیهای آن اثر را فهم کردهاند.
برخی ممکن است از شکوه و قدرت آن لذت برده باشند حتی برخی به ویژگیهای هنری فکر کرده باشند و بخشی به رابطهی حکومت و مردم در آن زمان فکر کردند، هرکس ممکن است براساس فهم و ظن خود از محیط پیرامونی نسبت به این اثر نگریسته باشد؛ پس این اثر به نحوی توانسته آئینهای برای نشان دادن فهم زمانی مردم باشد.
چگونه میتوان به این فهم رسید؟
وقتی در یک آئینه مینگرید خود و هرآنچه که پشت سرشماست را میبینید، پس وقتی در آئینهی میراث فرهنگی خود را نگاه میکنید میتوانید خود را و هر آنچه از گذشته باقیمانده را بینید. اگر چشمهای تیزبین و دقیقی داشته باشید چیزهای بیشتری را میتوانید ببینید، اما اگر قدرت کمتری در این زمینه داشته باشید، چیزهای کمتری را میبینید؛ بنابراین هر روزگاری مردمانش به میزانی از فهم زمانی خود بهره میبرند.
وقتی در یک آئینه مینگرید خود و هرآنچه که پشت سرشماست را میبینید پس وقتی در آئینهی میراث فرهنگی خود را نگاه میکنید میتوانید خود را و هر آنچه از گذشته باقی مانده را بینید. اگر چشمهای تیزبین و دقیقی داشته باشید چیزهای بیشتری را میتوانید ببینید، اما اگر قدرت کمتری در این زمینه داشته باشید، چیزهای کمتری را میبینید؛ بنابراین هر روزگاری مردمانش به میزانی از فهم زمانی خود بهره میبرند.
اگر امروزه میبینیم که در ساختوساز، معماری و شهرسازی ایجاد محیط مناسب برای زندگی اعم از شهر و روستاها موفق و کیفیت فضا برایمان دلچسب است و دیگران هم آن را تایید میکنند، پس ما موفق بودهایم. اما اگر به هر دلیلی احساس کردیم این، آنی نیست که باید باشد و با مطلوبی که در نظرمان بوده، فاصله دارد و حتی افرادی که در اطرافمان هستند این مطلوبیت را تشخیص نمیدهند و به ما متذکر میشوند که این فضا مطلوب نیست، بنابراین واقعیت آن است، آنچه که محصور زمان ماست و آنچه که محصول فهم نسل ماست، چیزی است که دارد ساخته میشود.
توجه به این مساله بیشتر بر عهده مردم یا مسئولان است؟ در واقع کدامیک از این دو بهتر میتوانند به نهادینه شدن این قضیه در سطح کشور کمک کنند؟
این یک تکلیف عظیم اجتماعی است، یعنی این تکلیف در هر دو حوزهی مردم و مسئولان وجود دارد. همانطور که ما نگران سلامت جسم خود هستیم و مسئولان به فکر سلامت جامعه هستند، همینگونه نیز هر دو وجه باید در رابطه با سلامت ذهن و سلامت فرهنگ جامعه توجه داشته باشند. باید به این فکر کرد که ما با چنین ذخیره و ثروت عظیم از فرهنگ به راحتی میتوانیم تضمین کنیم که انواع و اقسام داروهایی که در اختیار داریم، میتوانند ذهن ما را معالجه و مراقبت کند تا بیمار نشود. در واقع در درجه نخست «پیشگیری» قرار دارد.
زمانیکه ما از چیزی ابراز نگرانی میکنیم مانند تهاجم فرهنگی، اگر دستمان از حوزهی فرهنگ پُر است، دیگر در این زمینه نگرانی نداریم، مگر این که چیزی که در در دستمان بوده را رها کرده باشیم و اکنون دیگر دستمان از هر ابزاری خالی است و نگران هستیم که ببازیم.
یعنی حفاظت از میراث فرهنگی را باید در وجه حفاظت از یک سرزمین هم دید؟
قطعا چنین وجهی در مراتب مختلف حفاظت، در همهی بخشهای کشور یعنی بحث حفاظت از سرزمین نیز باید دیده شود. همانطور که امنیت سرزمین نیاز به مراقبت و پاسداری دارد، عدهای باید از فرهنگ سرزمین مراقبت کنند. امنیت یک وجه کالبدی به معنای مرزهای جغرافیایی، یک وجه ذهنی به معنای مرزهای فکری و یک وجه فرهنگی به نام مرزهای فرهنگی دارد.
این نوع تقسیمبندی به معنای حوزههای فرهنگی است که تفاوت و تمایز نگاههای انسانها به موضوع هستی و جهانبینی را نگه میدارند و سعی میکنند هر کدام کیفیت خود را نشان دهند و برای پذیرفتن این نوع کیفیت «پیشنهاد» داشته باشند. طبیعتا از کشوری مانند ایران که موقعیت بسیار ویژهای در جغرافیای سرزمینهای کره زمین دارد، به لحاظ مکان قرارگیری و یک موقعیت ویژه از نظر ویژگیهای فرهنگی در دورههای تاریخی، باستانی، پس از اسلام و پیش از اسلام، انتظار هست که چنین نقشی ایفا کند.
مشکلات متداول هر روزهی آدمها از جنس چیزهایی که به اقتصاد مربوط میشود از جمله آب، نان، مشکلات زندگی و معیشت چیزی که ممکن است به فراموشی سپرده شود این یک وجه از زندگی است، یعنی وجهی که به فرهنگ میپردازد.
اگر آب، برق و گاز قطع یا کم فشار شود، بلافاصله در همان زمان متوجه میشویم. هر روز داریم در این زمینه برای صرفهجویی تذکر میدهیم. اگر مردمان اهل این سرزمین به فرهنگشان در این سرزمین پایبند باشند، همه میدانند که صرفهجویی در مصرف آب جزو ویژگیهای فرهنگ سرزمینی است که در اقلیم گرم و خشک واقع شده و آب برایش ارزشمند بوده و همیشه آن را به عنوان یک چیز مقدس مورد توجه قرار میداده است.
این تفکر در بحث میراث ناملموس جای خود را دارد، ارتباط آن با میراث فرهنگی را چگونه میتوان برقرار کرد؟
در تفکر قبل و بعد از اسلام آب را مایهی طهارت و پاکیزگی از هر پلیدی میدانستند و با دارای قداست دانستن آن، نگهداری از آن شرط بود. بنابراین نظامی برایش طراحی کردند و آن را با نام نظام «قنوات» شناساندند.
نظام آبی قنوات نظام استحصال، نظام جمعآوری و نظام برداشت آب، همهی شواهد معماری این قضیه موجود است. اگرچه این قضیه به سختی نفسهای آخر را میکشد، اما نشان میدهد مردمان این سرزمین فرهنگ حفاظت از آب در این سرزمین را به صورت عینی تجربه کرده و انجام دادهاند و اگر امروز ما به ارزش و اهمیت آب پی نبریم و به آن بیاحترامی کنیم، نشان میدهد که با همان ویژگی و فرهنگ گذشته هم فاصله داریم، بنابراین کاری که در عمل در حال انجام آن هستیم منطبق برهمان تفکری است که داریم.
اگرچه این تفکر خوب نباشد، پس تمام چیزهایی که در واقع رخ میدهد متاثر از نوع فرهنگ و نگاه ما به آن موضوع در زمان کنونی آنهاست که باید بدانند همان طور که آنها درباره گذشته نقد و ارزیابی میکنند دورهی آنها هم به پایان میرسد و روزی آیندگان رفتار آنها را نقد میکنند.
با این توصیفات نخستین بخش حفاظت از میراث فرهنگی را چگونه باید تعریف کرد؟
اولین و مهمترین وجه حفاظت این است که چنین مطالبهای همان طور که درباره آب گاز و برق است، دربارهی میراث فرهنگی هم باشد. اگر دولت بخواهد چنین ادعایی کند که من قرار است یا میتوانم تمام آثار میراث فرهنگی و تاریخی ایران را در طول همهی هزاران نسلی که براین کشور گذشته، به تمامی حفاظت و احیا میکنم و در حدود 10 سال آینده به مردم تحویل دهم، این یک ادعای گزاف است.
اولین و مهمترین وجه حفاظت این است که چنین مطالبهای همان طور که درباره آب گاز و برق است دربارهی میراث فرهنگی هم باشد. اگر دولت بخواهد چنین ادعایی کند که من قرار است یا میتوانم تمام آثار میراث فرهنگی و تاریخی ایران را در طول همهی هزاران نسلی که براین کشور گذشته، به تمامی حفاظت و احیا میکنم و در حدود 10 سال آینده به مردم تحویل دهم، این یک ادعای گزاف است.
چون علاوهبر زمان چندین هزار سالهای که برای خلق این آثار صرف شده، نه یک نفر که صدها نفر هم در آن دخیل بودهاند، بنابراین آنها فقط متعلق به نسل کنونی نیستند، بلکه این ثروت فرهنگی در جامعهی ایران به نسلهای آینده نیز تعلق دارد، همانطور که بسیاری از محوطههای باستانشناسی ما به عنوان ذخیرهی فرهنگی نسلهای بعدی اساسا لزومی به کاوش ندارند، آیندگان هم باید مطالعات زمان خود را با کیفیت بهتری در این گونه مکانها انجام دهند.
این که دولت بخواهد تمام میراث و فرهنگ یک مردم را نگهداری کند، یک ادعای صحیح نیست، اما این که بگوید من سعی میکنم برنامهریزی و سیاستگذاری کنم تا این مسیر محقق شود، کار صحیحی است. همانطور که مردم از دولتمردان و دستاندرکاران قانونی برای ملزومات زندگی عادی خود از جمله آب، برق و گاز توقع دارند تا تامین شود و در این زمینهها پرسوجو میکنند، همان وضعیت هم باید دربارهی فرهنگ داشته باشند. یعنی بتوانند تضمین کنند که فضای روح و سلامت روح همراه با سلامت جسم آنها تضمین شود.
چند درصد از این وظایف فقط بر عهده متولی میراث فرهنگی کشور، یعنی سازمان میراث فرهنگی و گردشگری است؟
آنچه که در حوزهی مسئولیتها متوجه حفاظت از میراث فرهنگی است، اینکه ابعاد حفاظت از میراث فرهنگی صرفا در یک دستگاه خلاصه نمیشود. وقتی میخواهیم یک شهر تاریخی را نگه داریم، آن فقط در، دیوار، گچبری و چند طاق و قوس نیست، بلکه نگهداری از یک شهر تاریخی خود داستانی است که روایت زندگی مردم شهر را از گذشتههای دور تا امروز بیان میکند و این داستان کیفیتهایی از حضور را نشان میدهد که همهی نسلها وقتی آنها را میبینند دوست دارند برای نگهداشتناش تلاش کنند و به نسلهای بعدی به عنوان یک تجربه موفق زندگی آدمها در شهر نشان دهند.
به نظر میرسد برخی ساختوسازهای در حال انجام در سطح کشور به خصوص در عرصه و حریم آثار تاریخی، به نوع نگرش و دید مردم نسبت به این قضیه که وجود فلان اثر معنا ندارد و دنیا در حال دگرگون شدن است
وقتی درباره معماری و شهرسازی اسلامی صحبت میکنیم، فارغ از مجادلات درباره واژگان و تعاریف توجه خود را به این نکته جلب میکنیم که تضمین کنیم کیفیت زندگیمان با یک جهانبینی متعالی نسبت دارد. اگر ساخت وسازها منجر به این میشود که بدیهیترین شواهد چنین جهانبینی مخدوش شده و از بین میرود ما نمیتوانیم چنین ادعایی را داشته باشیم که به خوبی معماری و شهرسازی خود را نگه میداریم.
یک موضوع دیگر که درباره ثبت آثار تاریخی وجود دارد، ثبت یک اثر تاریخی است که چه فرایندی برای آن وجود دارد؟ نسل حاضر نمیتواند بگوید تمام ارزشهای دوره خود و پیش از خود را شناختم و تا امروز همه چیز تمام شده است، هر لحظه که او درباره موضوع هنر، معماری و فرهنگ فکر میکند ارزشهای جدیدی برای او مشهود میشود و باید او اطلاعات خود را دقیق کند نباید به ظن اینکه آن اثر در فهرست آثار تاریخی ثبت نیست، نمیتوان و نیازی به حفظ آن نیست.
در یک شهر هزینهها و درآمدهای شهر طبیعتا توسط سازمانی مثل میراث فرهنگی یا دولت، اساسا نه وصول میشود و نه امکان انجام آن وجود دارد. بنابراین نقش مدیریتهای شهر و روستاها به این ترتیب میتواند پررنگ شود.
بسیاری از افراد در یک شهر ساختمان میسازند، بخشی ساختمانها دولتی و بخشی خصوصی و توسط مردم ساخته میشوند. این ساختمانهای در دست ساخت، اگر امروز با بهترین کیفیت معماری ممکن زمان خود ساخته نشود چیزهایی را میآفریند که قابل دفاع نیست و نسلهای بعد هم لزومی در حفظ آن نمیبینند، بنابراین ما فرصتهای امروز راهم برای ساخت یک معماری فاخر و در خور برای شهرهای تاریخی از بین میبریم، چه برسد به این که فرصتهای گذشته را حفظ کنیم.
نگاه حفاظت به ساختمان به واسطهی این که ما انرژی و زبالهی کمتری تولید و مصرف میکنیم و هر تخریب و نوسازی خود هزینههایی بر مردم کشور تحمیل میکند، حتی در مورد ساختمانهایی که ممکن است ازدید ما ارزش تاریخی هم نداشته باشند. در واقع تخریب و نوسازی باید به تفکر بهسازی، بهتر کردن، تکمیل کردن و اصلاح نواقص گذشته تبدیل شود نه بریدن و دوباره از نوساختن.
فرصتسوزی و نهایتا تخریب بناهای تاریخی در موارد زیادی به کمتوجهی سازمان میراث فرهنگی بازمیگردد، مانند بالا آمدن سطح آبهای زیرزمینی در بسیاری از شهرهای ایران و نمونهی جدید آن در کرمان و حتی خیلی قبلتر از آن در سبزوار.
در بسیاری از شهرهای ایران، مشکل بالا آمدن سطح آبهای زیرزمینی که با فاضلاب شهر یعنی با چاههای جذبی که مردم در شهر ایجاد کردند و پس از آن متاسفانه به سیستمهای زیرزمینی آبها مثل قنوات وصل شده، در هم آمیختند. این اتفاق باعث شد که در بخش سنتی و کهن شهر که عموما در عمق است یا سازههای سنگینی به لحاظ معماری وجود در آن وجود دارد، با توجه به اینکه آنها بناهای تاریخی هستند و جزرهای وسیع دارند و روش انتقال بارشان ثقلی است، باعث تخریب بناهای تاریخی میشود،چون آبها و فاضلاب مازاد از بخشهای تاریخی بیرون میآیند، این باعث تخریب کل بخش تاریخی شهر میشود.
طبیعتا سازمان میراث فرهنگی نمیتواند همهی نظام سنتی جمع آوری فاضلاب و نظام توزیع آب را احیا کند و خیالش راحت باشد که فردا کسی به آنها کاری ندارد و بخش تاریخی شهر از این مساله نجات پیدا کرده است.
در ظاهر هرگاه درباره میراث فرهنگی صحبت میشود، همه به این قضیه اعتقاد دارند که فرهنگ و میراث فرهنگی از یکدیگر تاثر گرفتهاند، در حالیکه هرکسی به راحتی نمیتواند این دو را به هم تعمیم دهد
زمانی که فرزندان این سرزمین به نشانیها و آدرسهای فرهنگی میروند، اگر هویت فرهنگی برایشان در نقاط مختلف یادآوری نشده باشد، آنها با نشانهها ارتباط برقرار نمیکنند و رفته رفته آن نشانهها منقرض میشوند، بنابراین نقش آموزش و دستگاههای فرهنگی ما در موضوع حفاظت از میراث فرهنگی بسیار برجسته است و صرفا با اعتبار و پول و درخواست کردن نمیتوان با فرزندان این مملکت تمام سابقهی معماری، هنری و فرهنگی را یادآوری کرد.
چگونه یک فرزند ایرانی با ابوعلی سینا و خیام و فردوسی آشنا میشود؟ چگونه در سنین مختلف میتواند با نقش فردوسی در فرهنگ و ادبیات ایران آشنا شود؟
وقتی کودک است به یک شکل، زمانیکه نوجوان میشود به یک گونه تا جوانی و کهنسالی. حال اگر تذکر و فرصت فهم موضوع در شکلهای مختلف در اختیارش قرار نگیرد، به مرور به روزگاری میرسیم که تعداد کسانی که از شعرای کشورمان شعر در ذهنشان است روز به روز کمتر میشود و فضای مجازی هم به این موضوع دامن میزند.
وقتی فضای ذهنی ادبی ایران فراموش میشود، حتما موارد نظیر آن مانند فضای معماری و شهرسازی هم فراموش میشود. چون آنچه در ذهن فرد نقش بسته منجر میشود که در عین آن یک نتیجه عملی هم وجود داشته باشد و آن موضوع حذف میشود.
وقتی فضای ذهنی ادبی ایران فراموش میشود، حتما موارد نظیر آن مانند فضای معماری و شهرسازی هم فراموش میشود. چون آنچه در ذهن فرد نقش بسته منجر میشود که در عین آن یک نتیجه عملی هم وجود داشته باشد و آن موضوع حذف میشود.
در مواجه با بسیاری از افراد، وقتی میگوییم که فلان بنا یا شی ارزشمند است و باید حفظ شود، این سوال در ذهنشان ایجاد میشود که آن به چه دردی میخورد؟ و چرا باید آن را نگه داریم؟ آن چه دردی را از ما دوا میکند؟ این نوع از صحبتها یعنی این که او هنوز درد نبود فرهنگ از این نوع را احساس نکرده که به فکر مداوایش باشد.
بنابراین ما اگر به وجوه یک پارچه و گستردهی حفاظت توجه نکنیم و اگر نهادهای مختلفی که میتوانند در این موضوع موثر باشند به این یکپارچگی موثر دقت نکنند به رابطهای که ادبیات با معماری و طبیعت با شهرسازی دارد و این نوع از موارد و ساخت وسازهای در حال انجام و سیطره و نگاه سوداگرانه به زمین و مسکن به صورت یک زنجیرهی یکپارچه توجه نشود، ما به هر قسمتی توجه کنیم آن کافی نخواهد بود و به آن مسئول و مدیر و خرده سیستمی که تلاش میکند اتفاقات خوبی را رقم بزند، موکول است.
بنابراین اگر بخواهیم بفهمیم که نگاهمان به فرهنگ سرزمینمان چگونه است به جای این که به ادعاهایمان مراجعه کنیم، باید نگاه کنیم که شهر و روستا را چگونه میسازیم؟ اگر خوب بود قابل دفاع است وگرنه باید مشکل برطرف شود.
در سطح کشور و توجه دولتمردان مانند قانون اساسی چگونه میتوان به این قضیه پرداخت؟
بسیار امیدوارم که صاحبنظران دربارهی این موضوع فکر کنند که مثلا در قانون برنامهی ششم باید جایگاه میراث فرهنگی چه طور تعریف شود؟ در رابطهی این برنامه با کل نظام مدیریت کشور در همهی حوزهها به این جهت که در واقعیت میراث فرهنگی متعلق به همه است، همهی آن کسانی که امروز هستند و همه کسانی که امروز حضور ندارند و برای آینده خواهند بود باید برای آیندگان هم حق و تکلیف فراهم کنند، به علاوه حق و تکلیفی که از گذشته بر دوش ما وجود دارد، نیز در این زمینه حائز اهمیت است.
یک بخش خیلی روشن در یک ادبیات اجرایی و توصیفی توجه به موضوع قانون برنامهی ششم توسعه برای میراث فرهنگی کشور است. اگرچه که مسئولان دربارهی برخی از این موارد فکر میکنند، اما این گفتوگو باید توسط فرهیختگان، دانشگاهیان و علاقمندان به حوزهی میراث فرهنگی شکل بگیرد تا زنجیرهی یکپارچه حفاظت به مرور کامل شود، بخشهایی که آسیب دیدهاند، ترمیم شود و تعادل در حلقهی حفاظت از حوزهی فرهنگ را مقدور کند.
ادامه دارد ...
تمامی حقوق برای میراث ما محفوظ وانتشار مطالب با ذکر منبع بلامانع است